حسن وحسین وحسناءحسن وحسین وحسناء، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات سه قلوهای دلبندمون

سه قلوها و مامانشون

4ماه از کنارهم بودنمون میگذره جیگرای مامان وبابا

سلام به دلبندای مامان......... .الهی من قربونتون برم دیروز بود که شدین 4ماه تموم مامان جون اگه  بدونین زحمتاتتون چقدبه سختی میگذره ولی شیرین هم هست بودنتون با من از هر چیز دیگه ای برام  قشنگتره الهی 100 ساله باشین ..دیروز واکسن هم زدین حسن داداشی تب کرد خیلی نگرانش بودم  ولی خداروشکر الان بهتره .. حسناخانومی شد 5600گرم اقاحسین گل گلاب هم شده 5900گرم حسن خانمونم هم شد 5650گرم بالاخره زدی جلو اجی حسنا باریکلا   راستی امروز مصادف بود با روز اوردن پرستار که مامانی تو کاراش کمک کنهخاله پروین همین  روز اولی عاشقتون شد  ویه عالمه بازیتون داد اشالا با کمک اون تو کاراتون مامانی دوبا...
20 آذر 1390

به نوبت کدومتون اغ ونوغو شروع کرد

از همه زرنگتر تو آغ ونوغ کردن تو بودی حسین خوشکلم اینقد دوست داری بتعریفی الهی مامان فدات  بشه اخه از همه هم خوشروتری خنده هات از همه بیشتره       ..............نفر دوم تو بودی مامان  حسنای خانوممابرو میندازی بالا لبخندای کرکره دار میزنی فدات اخر همه هم یه هفته پیش بود که  حسن مامانی بالاخره مارو قابل دونست وشروع کر به اغ ونوغ کردن ولی اخ که چه ناز میگیش الهی  مامان به قربون خنده هات واغ ونوغ کردناش حسابی من وباباییو منتظر گذاشتی تا روشون کردی هاااااااااااااخیلی بلایی. ولی تو استحکام پا که بریم نفر اول ایندفه حسن ونفر اخر حسینه اینقد فعالیت این پسره بالاست که ...
12 آذر 1390

به نوبت کدومتون اغ ونوغو شروع کرد

از همه زرنگتر تو آغ ونوغ کردن تو بودی حسین خوشکلم اینقد دوست داری بتعریفی الهی مامان فدات بشه اخه از همه هم خوشروتری خنده هات از همه بیشتره..............نفر دوم تو بودی مامان حسنای خانوممابرو میندازی بالا لبخندای کرکره دار میزنی فدات اخر همه هم یه هفته پیش بود که حسن مامانی بالاخره مارو قابل دونست وشروع کر به اغ ونوغ کردن ولی اخ که چه ناز میگیش الهی مامان به قربون خنده هات واغ ونوغ کردناش حسابی من وباباییو منتظر گذاشتی تا روشون کردی هاااااااااااااخیلی بلایی. ولی تو استحکام پا که بریم نفر اول ایندفه حسن ونفر اخر حسینه اینقد فعالیت این پسره بالاست که میزارمش یجا دور خودش میچرخه مامان که میگه از همه زودتر را...
12 آذر 1390

تو تولد محمد مهدی پسرداییتونم خوب بهتون خوش گذشت حال کردین هااااااا

روز 3آذرماه بود که تولد3سالگی محمد مهدی پسرداییتونو گرفتن من هم به افتخارشما سه قلوا که همه براتون دست وپا میشکستن برا تولد دعوت شدیم رفتن ما به این تولد ماجرایی داشت واقعا سخت بود باید شما تا خونه بی بی جون جابجا میشدین با همه اسباب اثاثیه هاتون که خودشون یه سوزه این  واز اونجا میرفتیم خونه دایی خلاصه اگه همت بی بی جون وبابایی نبود ما سر از اونجا در نمیاوردیم بی بی داوطلب شد صبح روز قبلش بیاد خونمون وپیش شماها بمونه تا من بتونم برم برا مهدی کوچولو هدیه بخرم بعدشم این روزا بود که من خیلی روحیه واعصابم خسته شده بود وامادگی اینو نداشتم که جایی برم انرزیم حسابی با شما قندعسلام ته کشیده بود بابایی هم گفت من همچیو برات جمع کنم غصه هیچی نخور...
12 آذر 1390

تو تولد محمد مهدی پسرداییتونم خوب بهتون خوش گذشت حال کردین هااااااا

روز 3آذرماه بود که تولد3سالگی محمد مهدی پسرداییتونو گرفتن من هم به افتخارشما سه قلوا که همه براتون دست وپا میشکستن برا تولد دعوت شدیم رفتن ما به این تولد ماجرایی داشت واقعا سخت بود باید شما تا خونه بی بی جون جابجا میشدین با همه اسباب اثاثیه هاتون که خودشون یه سوزه این واز اونجا میرفتیم خونه دایی خلاصه اگه همت بی بی جون وبابایی نبود ما سر از اونجا در نمیاوردیم بی بی داوطلب شد صبح روز قبلش بیاد خونمون وپیش شماها بمونه تا من بتونم برم برا مهدی کوچولو هدیه بخرم بعدشم این روزا بود که من خیلی روحیه واعصابم خسته شده بود وامادگی اینو نداشتم که جایی برم انرزیم حسابی با شما قندعسلام ته کشیده بود بابایی هم گفت من همچیو برات جمع کنم غصه هیچی نخور فقط ب...
12 آذر 1390

حالا دیگه دست وپا میزنین که بغلتون کنم

امروز شنبه 12آذرماه هستش مصادف با 7محرم وشنبه دیگه ست که 4ماهتون تموم میشه میرین تو 5ماهگی......الهی صدساله باشین زندگی مامانی................ مثل همین روز بود که پارسال شمارو از خداخواستم گفتم پسرباشه حسین وغافل از اینکه خدای خوب ومهربون خواست به من وبابایی در کنار حسین حسن وحسنا روهم بهمون بده خدایا صدهزار مرتبه شکرت که این فرشته هاتو بمون هدیه کردی ازت میخوایم همیشه صحیح وسلامت باشن بحق همین روزا رزق بابایی هم بیشتر بشه وبهش تندرستی بده .....الهی امین   راستی این روزا یه عالمه نذری داشتم ادا کنم اخه نذر شما کوچولوام بود پیش روضه های خونه بی بی جون نذر کردم دست بابایی دادم برد مامانی امسال نتونست بره روضه های امام حسین...
12 آذر 1390

حالا دیگه دست وپا میزنین که بغلتون کنم

امروز شنبه 12آذرماه هستش مصادف با 7محرموشنبه دیگه ست که 4ماهتون تموم میشه میرین تو 5ماهگی......الهی صدساله باشین زندگی مامانی................ مثل همین روز بود که پارسال شمارو از خداخواستم گفتم پسرباشه حسین وغافل از اینکه خدای خوب ومهربون خواست به من وبابایی در کنار حسین حسن وحسنا روهم بهمون بده خدایا صدهزار مرتبه شکرت که این فرشته هاتو بمون هدیه کردی ازت میخوایم همیشه صحیح وسلامت باشن بحق همین روزا رزق بابایی هم بیشتر بشه وبهش تندرستی بده .....الهی امین راستی این روزا یه عالمه نذری داشتم ادا کنم اخه نذر شما کوچولوام بود پیش روضه های خونه بی بی جون نذر کردم دست بابایی دادم برد مامانی امسال نتونست بره روضه های امام حسین شرکت کنه...
12 آذر 1390